دانلود کتاب صوتی سرگذشت کندوها نوشته جلال آل احمد
این کتاب در دو فصل نوشته شده است،یک فصل از ان دربارة یک مرد روستایی طماع و سودجو به نام کمند علی بیک است که یک کندوی زنبور عسل دارد و با طمع ورزی چگونه آنها را تبدیل به شانزده تا کندو می کندو حرص های زیادی که در این راه می زند.فصل دوم مربوط به زنبورها است و از نگاه آنها داستان را ائامه می دهیم که چگونه مجبور هستند که حاصل تلاش و دست رنج خود را بی هیچ اعتراضی از سر عادت تقدیم کمند علی بیک کنند.و در نهایت شاهد بازگشتن زنبورها به کوه و به خاک سیاه نشستن کمند علی می شویم.
شاید خواننده این متن با خود بیاندیشد که موضوع این داستان چقدر بچه گانه است اما در واقع داستان تمثیل وار به استعمار و بهره کشی به صورت نمادین و غیرمستقیم اشاره می کند.زنبورها مردم کشورهای جهان سومی هستند و کمندعلی( بلا)استعمارگر.داستان با قلمی شیرین و روان نوشته شده است، توصیف هایی که جلال آل احمد از شکوفه دادن درختان،زمزمه رود و کوهستان ارایه می دهد بی شباهت به شعر نیست.
خلاصه کتاب صوتی سرگذشت کندوها نوشته جلال آل احمد :
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. یک کمندعلیبکی بود یک باغ داشت. تو باغش هم دوازده تا کندوی عسل داشت. کندوها را سینهکش آفتاب، وسط سبزهها و گلها، زیر درختهای سیب و زردآلو، روی سکو کار گذاشته بود و زمستان که میشد جلوی انباری اطاق بالاش را خالی میکرد و کندوها را تو درگاهیش میچید و سالی پنجاه من عسل میفروخت. دیگر نه غصهای داشت نه دلهرهای و نه شببیداری و نه آبیاری و نه لازم بود داسغاله بردارد و صبح تا غروب زیر آفتاب درو کند. درست است که کمندعلیبک مزرعه هم داشت، بستان هم داشت، دو سنگ هم از قنات بالا آسیاب، سهم آباء اجدادیش بود، باغ تو دهش هم از باغهای سوگلی بود- درست است که سالی هفتاد خروار گندم و جو میفروخت و پنج خروار کشمش، صیفیکاریش هم از اول تابستان تا وسطهای قوس، خیار و خربزه و کلم و چغندر میداد- همه اینها درست، اما چیزی که تو همه دهات اطراف مایه اسم و رسم کمندعلیبک بود، همین دروازه تا کندوی عسل بود، که نه پولی بالاش داده بود و نه زحمتی پاش کشیده بود.»

دانلود کتاب صوتی سرگذشت کندوها نوشته جلال آل احمد
زندگانی جلال آل احمد :
نام: جلال آل احمد
زادروز: ۱۱ آذر ۱۳۰۲ – تهران
درگذشت: ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ (۴۵ سال) – اَسالِم، گیلان
آرامگاه: شهر ری،مسجد فیروزآبادی در شهر ری
ملیت: ایرانی
پیشه: نویسنده، منتقد، دبیر
همسر: سیمین دانشور
جلال در سال 1302 در محله سید نصرالدین از مجلههای قدیمی شهر تهران در خانوادهای روحانی و اصالتا اهل طالقان به دنیا آمد. كودكی وی در محیطی كاملا مذهبی گذشت. پدر جلال تمام سعی خود را بكار بست تا از او جانشینی برای خود پرورش دهد.
اما كوششهای پدر در تربیت مذهبی كودك به ناكامی انجامید و پس از پایان یافتن دوره تابستان جلال روانه بازار كار شد تا حداقل حرفهای برای گذران زندگی خود بیاموزد. جلال روزها به كارهایی چون ساعتسازی، سیمكشی برق، چرم فروشی و … میپرداخت و شبها دور از چشم پدر در كلاسهای شبانه مدرسه «درالفنون» به تحصیل خود ادامه میداد. دوران دبیرستان او نیز مصادف با جنگ دوم جهانی بود. در همین دوران پدر به دلیل حضور برادر بزرگتر جلال در نجف، شرایط را برای اجرای خواست قلبی خود فراهم دید و بار دیگر فرزند جوان خود را روانه نجف كرد تا به تحصیل علوم حوزوی بپردازد. اما جلال بیشتر از دو ماه زندگی با برادر را تاب نیاورد و به ایران بازگشت.
پس از بازگشت از نجف در سال 1322 وارد دانشسرای عالی شد و در سال 1325 در رشته ادبیات فارغالتحصیل شد. جلال در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال مجموعه داستانی به نام «دید و بازدید» را منتشر كرد. وی در سال 1326، به عنوان آموزگار در وزارت فرهنگ مشغول به كار شد و در همین زمان تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی ادامه داد. او در رسال 1327 در اتوبوس اصفهان به تهران با سیمین دانشور، داستان نویس و مترجم معاصر، آشنا شد و در سال 1329 با وی ازدواج كرد.
آل احمد در سال 1330 پیش از آنكه از رساله دكترای خود با عنوان «قصه هزار و یك شب» دفاع كند، تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه كاره رها كرد. در كتاب «خدمت و خیانت روشنفكران» جلال بیعلاقگی خود را نسبت به دریافت درجه «دكترا» به كم سوادی برخی از استادان دانشگاه مربوط دانست. جلال همچنین در دیدار با علی شریعتی از نیمه كاره رها كردن تحصیلات تكمیلی خود به عنوان «موهبت» یاد كرد. این نویسنده و مترجم در 18 شهریور 1348 پس از سالها قلم زدن در عرصههای مختلف نوشتاری در حالی كه در كلبهای در جنگلهای اسالم گیلان زندگی میكرد، دارفانی را وداع گفت.
آثار جلال آل احمد :
داستان
پنج داستان (۱۳۵۰) (۵ داستان کوتاه) – شوهر آمریکایی ، گلدستهها و فلک ، جشن فرخنده ، خواهرم و عنکبوت، خونابه انار
نفرین زمین (۱۳۴۶) (یک داستان بلند)
سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰) (یک داستان بلند)
نون والقلم (۱۳۴۰) (یک داستان بلند)
مدیر مدرسه (۱۳۳۷) (یک داستان بلند)
سرگذشت کندوها (۱۳۳۷) (یک داستان بلند)
زن زیادی (۱۳۳۱) (۹ داستان کوتاه)
سه تار (۱۳۲۷) (۱۳ داستان کوتاه)
از رنجی که میبریم (۱۳۲۶) (۷ داستان کوتاه)
دید و بازدید (مجموعه داستان) (۱۳۲۴) (۱۲ داستان کوتاه)
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.